سر گرم کردن، به کار وا داشتن، باز داشتن بکاری سرگرم کردن بکار واداشتن، بازداشتن منصرف کردن (با از آید) : زد تیغ قهرو قاهری برگردن دیو و پری کورا ز عشق آن سری مشغول کردند از قضا. (دیوان کبیر)
سر گرم کردن، به کار وا داشتن، باز داشتن بکاری سرگرم کردن بکار واداشتن، بازداشتن منصرف کردن (با از آید) : زد تیغ قهرو قاهری برگردن دیو و پری کورا ز عشق آن سری مشغول کردند از قضا. (دیوان کبیر)
به خاک سپردن، نهان کردن: زیر خاک زیر خاک کردن در گور نهادن جسد: بعد ازان درمان چشمش چون کنم زنده خود را زین مگر مدفون کنم. (مثنوی)، در زیر خاک پنهان کردن گنجینه و غیره: خزانه لالی و جواهر غیب را در این دریا مدفون کرده
به خاک سپردن، نهان کردن: زیر خاک زیر خاک کردن در گور نهادن جسد: بعد ازان درمان چشمش چون کنم زنده خود را زین مگر مدفون کنم. (مثنوی)، در زیر خاک پنهان کردن گنجینه و غیره: خزانه لالی و جواهر غیب را در این دریا مدفون کرده